آیهانآیهان، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

کوچولوی من

عاشقتم

سلام ایهان عزیزم الان ساعت ٢.٥ نصفه شبه تو خوابی بابایی هم خوابه نازی بابایی مریض بود زود رفت خوابید اخه یه گم مسمومیت داره ولی من خوابم نمی بره یاد دیشب افتادم اومدم پای کامپیوتر... دیشب خواب بودی وداشتم نگات می کردم که پسرم کی بزرگ شد و یکساله شد یاد روزایی که بغلت می کردم و با هم راه می رفتیم تو اتاق تا تو گریه نکنی ولی بایستی با یه دست گردنتو می گرفتم با یه دست کمرتو تا از دستم نیوفتی و گردنت لق نزنه و می گفتم کاش می تونستم با خیال راحت بگیرمش وبه کارام برسم.....یا روزایی رو که مجبور بودیم ساعت ها بغلت کنیم و تو اتاق راه بریم تا تو گریه نکنا وتا می خواستم بشینم نق می زی هی می گفتم کاش بتونی خودت بشینی  یه کم مشغول بشی و این قد...
25 خرداد 1390

ایهان اومد

سلام ایهان جونم الان نیم ساعتی هست که خوابی الهی که خوابای خوب خوب ببینی دوست داشتنی من بعدا میامو از این ده ماهو دوازده روزی که با هم بودیم برات مینویسم ...
21 خرداد 1390

قهرمان خم شدن بلده

سلام ناز دونه مامان اومد برات بگم ماشااله مردی شدی و هر روز یه چیز جدید یاد میگیری دیروز برای اولین بار تونستی سر پا که بودی خم بشی و از رو زمین تخمه بر داری الهی مامان فدات من که خیلی خوشحال شدم افرین پسرم خوب داری تعادلتو حفظ می کنی الهی که همیشه سر بلند و پابر جا باشی بوس ...
21 خرداد 1390

عطسه

سلام عسل مامان پسر گلم الان اروم و ناز مثل فرشته ها خوابیدی بابا هم که از شب کاری اومده مثل تو اروم وناز خوابیده دیشب خونه مامان جون بودیم کلی ادا  در اوردی وشیطونی کردی اخه یک شنبه که باز خونه مامان جون بودیم تو یه شیرین کاری کردی الههههیییییییییییییییییییییییییییییییی می دونی چی کار کردی؟زن دایی خدیجه که عظسه کرد تو هم اداشو در اوردی وحالا یه هفته هست که با الکی عظسه کردن هات شیرین کاری می کنی بابا هم از این ادات خیلی خوشش میاد تو که عظسه میکنی میگه فدات شم دورت بگردمممممممممممممم دوست داشتنی دوست دارم بوسسسسسسسسسسسسسس   ...
21 خرداد 1390

لالایییییییییییییی

*لالالالا  گل نازم * تويي سرو سرافرازم * تويي سرو و تويي كاجم * تويي افسر، تويي تاجم     * لالالالا گل نرگس * نباشم دور، ِز‌‌ تو هر گز * هميشه در برم باشي * چو تاجي بر سرم باشي     *لالالالا گل مريم * چه گويم از غم و دردم *غم من در دلم پنهان * بيا اينجا بشو مهمان     * لالالالا گل مينا * بخواب آروم ،گل بابا * بابا رفته ، سفر كرده * الهي زودي برگرده     * لالالالا گل شب بو * نگاهت مي كند جادو * ببينم چشم شهلايت * به زير آن كمان ابرو     * لالالالا گل پونه *انار كردم واسَت دونه * انار سرخ ِ ياقوتي * بخوراي گل،...
21 خرداد 1390

هورااااااااااااا ایهان دندون دراورده

هوووووووووووووووووووووووراااااااااااااااااااااااااااااااا کوچولوی من دندون در میاره دندون ریزه میزت یه کوچولو زدهه بیرون الهی که همیشه شاد و سر حال باشی ولی چند روز هست که سر حال نیستی سرما خوردی و خیلی بی تابی می کنی پری دیروز دکتر برده بودیمت  بهت شربت اموکسی سیلین داد که متاسفانه صبح که بیدار شدم دیدم چشای نازت ورم کرده ودور چشات سرخ شده اخه بدنت به شربت حساسیت داده بود امروز یه ریزه بهتر بودی الهی مامان فدات  بشه بوسسسسسسسسسسسسسسسس ...
21 خرداد 1390

حسنی نگو بلا بگو

من این شعرو خیلی دوست دارم زن دایی خدیجه هم تصویریشو برات اورده زدیم تو گوشی باباییتو هم دوسش داریییییییییییییییی مگه نه؟گوش می دی و کیف می کنی  توی ده شلمرود حسنی تک و تنها بود... حسنی نگو بلا بگو تنبل تنبلا بگو موی بلند روی سیاه ناخن دراز واه واه واه نه فلفلی نه قلقلی نه مرغ زرد کاکلی هیچکس باهاش رفیق نبود تنها روی سه پایه نشسته بود تو سایه باباش می‌گفت: حسنی میای بریم حموم؟ نه نمیام نه نمیام سرتو می‌خوای اصلاح کنی؟ نه نمی‌خوام نه نمی‌خوام کره الاغ کدخدا یورتمه می‌رفت تو کوچه‌ها الاغه چرا یورتمه می‌ری؟ دارم می‌رم بار ببرم دیرم شده عجله دارم الاغ خوب و نازنین سر در هوا سم...
21 خرداد 1390

جوجه طلائی

    جوجه جوجه طلائی     نوکت سرخ و حنائی تخم خود را شکستی     چگونه بیرون جستی گفتا جایم تنگ بود       دیوارش از سنگ بود نه پنجره نه در داشت   نه کس ز من خبر داشت دادم به خود یک تکان   مثل رستم قهرمان تخم خودرا شکستم       اینجوری بیرون جستم     ...
21 خرداد 1390

پاشو پاشوکوچولو

پاشو پاشوکوچولو          ازپنجره نگاه کن  باچشمان قشنگت           به منظره نگاه کن  آن بالا بالاخورشید         تابیده بر آسمان  یک رشته کوه پایین تر   پایین ترش درختان  نگاه کن آن دورها          کبوتری می پرد  شاید برای بلبل             از گل خبر می برد  ...
21 خرداد 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کوچولوی من می باشد